مهمان ناخوانده (قسمت چهارم)
خداروشکر آخرین آمپول هم خیلی اذیت نکرد و جمعه شبمون هم به خیر گذشت. شنبه عزیز برامون ناهار درست کرد و بابا هم عکس مایع ماشین ظرفشویی رو فرستاد و عزیز زحمت کشید از سرکوچه برامون خرید، شب هم با بابامسعود رفتیم دکتر که خلوتتر از شبای قبل بود، بعد از یک ساعت بابا ویزیت شد و برای بابا هم آمپول رسیژن و قرص فاموتیدین تجویز کرد و خواسته بود روز پنجم هم بابا سی تی بگیره و دوباره بره پیش دکتر. یکشنبه نوزده اردیبهشت من دیگه بهتر شده بودم، با بابا رفتیم و اولین آمپولو تزریق کرد و اومدیم خونه، تا رسیدیم شما و بابا رفتید حمام و خاله سارا هم زنگ زدو گفت دارن میان خونه ما، نزدیک که بودن من رفتم در حیاط رو باز کردم و اومدم ...